- ۰ نظر
- ۱۹ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۴۲
- ۱۲۶۰ نمایش
لطفاً نظرات و پیشنهادات ارزنده خود را به شماره پیامک 500010405823388 ارسال فرمایید
آوردهاند: روزی مرد جوانی نزد حضرت موسی علیهالسلام آمد و گفت: ای موسی! میخواهم زبان حیوانات را یاد بگیرم آیا آن را به من آموزش میدهی؟
حضرت موسی علیهالسلام فرمود: ای مرد جوان! این چه کاری است که میخواهی انجام بدهی، برو و خیالت را از این هوسهای پوچ خالی کن؛ اما مرد جوان قانع نشد.
حضرت موسی علیهالسلام به خدا عرض کرد: خدایا! چه کار کنم؟ اگر زبان حیوانات را به او یاد دهم، میترسم زیان ببینند و اگر یاد ندهم، میدانم که از دست من ناراحت میشود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم در سال هفتم هجری به همراه هزار و ششصد نفر سرباز برای فتح قلعهی خیبر که در سی و دو فرسخی مدینه قرار داشت روانه شدند. مسلمانان مدتی در بیابانهای اطراف خیبر ماندند و نتوانستند قلعههای خیبر را فتح کنند، همچنین از نظر غذایی در مضیقه بودند به طوری که بر اثر شدت گرسنگی، از گوشت حیواناتی که مکروه بود، مانند گوشت قاطر و اسب استفاده میکردند. در این شرایط، جوان سیاه چهرهای که گوسفندان یهودیان را میچراند خدمت پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم آمد و مسلمان شد و سپس گفت: این گوسفندان مال یهودیان است آنها را در اختیار شما میگذارم.
بعد از این که اهل کوفه هزاران نامه برای امام حسین علیه السلام نوشتند که به کوفه بیاید در مسیر راه از مکه به کوفه، اخبار زیادی به امام رسید به ویژه از بیوفایی مردم کوفه و شهادت نایب خاصش مسلم بن عقیل.
مردی از کوفه پس از اعمال حج میگوید: در مسیر رفتن به کوفه، به چند خیمه برخورد کردم و سؤال کردم: این خیمهها متعلق به کیست؟ گفتند: حسین بن علی علیه السلام. با اشتیاق به خیمهی اختصاصی امام رفتم و عرض کردم: پدر و مادرم فدای تو باد، ای فرزند دختر پیامبر! چه انگیزهای تو را به این بیابان بیآب و علف کشانده است؟
وقتی حضرت یوسف علیهالسلام پادشاه شد و در قصر خود نشسته بود، جوانی با لباسهای کهنه، از پای قصر او عبور میکرد. جبرئیل آمد و عرض کرد: ای یوسف! این جوان را میشناسی! فرمود: نه، عرض کرد: این همان طفلی است که وقتی زلیخا پیراهنت را از پشت گرفت و پاره شد و عزیر مصر سر رسید، این طفل به عنوان شاهد از خانوادهی آن زن به سخن آمد و شهادت داد که اگر پیراهن او از پشت پاره شده باشد، آن زن دروغ میگوید و گرنه، او از راستگویان است. چون عزیز مصر دید پیراهن از پشت پاره شده است، از تو رفع اتهام کرد و گفت این حیلهی زنانه است. در واقع به خاطر شهادت همین جوان، طهارت تو ثابت و تهمت ناروا از تو دور شد.