جزوات آموزشی
- ۰ نظر
- ۳۰ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۳
- ۱۴۶۶ نمایش
لطفاً نظرات و پیشنهادات ارزنده خود را به شماره پیامک 500010405823388 ارسال فرمایید
کمیل بن زیاد از یاران خاص و از شیفتگان امام امیر مؤمنان علی (ع) بود.
او میگوید: روزی امیر مؤمنان دستم را گرفت و مرا به سوی قبرستان کوفه برد، واپس از آن که به صحرا رسید، آه اندوهبار و پر دردی کشید و فرمود:
یا کُمَیلُ بْنَ زِیادٍ، اِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ اَوْعِیهٌ فَخَیرُهَا اَوْعَاهَا فَاحْفَظْ عَنّی مَا اَقُولُ لَکَ ...
ای کمیل بن زیاد، این دلها، ظرفهایی است که بهترین آنها ظرفی است که فراگیرتر باشد. بنابراین آنچه میگویم، آن را فرا گیر و به قلبت بسپار ...
ای کمیل! مردم بر سه گونهاند:
1ـ علمای ربّانی و نیکوکردار
2ـ دانش طلبانی که در راه تحصیل نجات هستند.
3ـ مگسان کوچک و ناتوان و بیارادهای که دنبال هر صدایی میروند و با هر بادی حرکت مینمایند.
این گروه از نور علم و دانش بهره نمیگیرند و به ستون محکمی پناهنده نشدهاند.
ای کمیل! علم بهتر از مال است؛ زیرا علم تو را حفظ میکند، ولی تو مال را حفظ مینمایی. مال با انفاق، کم میشود، ولی علم با نشر و انفاق، افزایش مییابد... .
منبع: داستانهای نهج البلاغه نوشته محمدمحمدی اشتهاردی
فرض کن حضرت مهدی (عج) به تو ظاهر گردد:
ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی؟
باطنت هست پسندیدهی صاحب نظری؟
خانهات لایق او هست که مهمان گردد؟
لقمهات در خور او هست که نزدش ببری؟
پول بیشبهه و سالم ز همه داراییت داری آنقدرکه یک هدیه برایش بخری؟
حاضری گوشی همراه تو را چک بکند؟ با چنین شرط که در حافظه دستی نبری؟
واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران؟
میتوان گفت تو را شیعهی اثنی عشری؟