دبیرستان نمونه دولتی سعدی / متوسطه اول

دولت آباد برخوار بلوار طالقانی خیابان امام رضا خیابان مطهری کوچه سعدی - تلفن 45823388 - 031

دبیرستان نمونه دولتی سعدی / متوسطه اول

دولت آباد برخوار بلوار طالقانی خیابان امام رضا خیابان مطهری کوچه سعدی - تلفن 45823388 - 031

شماره پیامک

    لطفاً نظرات و پیشنهادات ارزنده خود را به شماره پیامک 500010405823388 ارسال فرمایید

وزارت آموزش و پرورش

اداره كل آموزش و پروش اصفهان

آموزش و پرورش برخوار

اتوماسيون اداري برخوار

سوالات و گرامر زبان

دبيرستان نوايي

ضمن خدمت فرهنگيان

سامانه هوشمند پيام كوتاه

بسيج سرجوب

بانك ملي

سامانه ثبت نام اكترونيكي دانش آموزان

سامانه بيمه هاي دانش آموزي

سامانه تجهيزات مدارس

سامانه آزمون الکترونيکي

سامانه مکانيزه اموال و انبار

۵ مطلب با موضوع «تربیتی ، مذهبی» ثبت شده است

پینه‌های خدمت

۳۱
فروردين

از امام باقر علیه السلام  نقل شده است: هنگامی که پدرش علی بن الحسین علیه السلام  را غسل می‌داد اطرافیان متوجه پینه‌ای که روی زانوان و پاهای مبارک آن حضرت بود شدند. در این موقع چشم آنها به شانه‌ی حضرت زین العابدین علیه السلام  افتاد که یک قسمت از شانه‌ی آن بزرگوار نیز مانند زانویش پینه بسته بود. عرض کردند: آثاری که در پا و زانوان حضرت دیده می‌شود معلوم است به واسطه‌ی سجده‌های طولانی پیدا کرده است؛ اما این قسمت ازشانه چرا پینه بسته است؟

  • ۰ نظر
  • ۳۱ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۳۴
  • ۱۳۷۲ نمایش

بعد از این که اهل کوفه هزاران نامه برای امام حسین علیه السلام  نوشتند که به کوفه بیاید در مسیر راه از مکه به کوفه، اخبار زیادی به امام رسید به ویژه از بی‌وفایی مردم کوفه و شهادت نایب خاصش مسلم بن عقیل.

مردی از کوفه پس از اعمال حج می‌گوید: در مسیر رفتن به کوفه، به چند خیمه برخورد کردم و سؤال کردم: این خیمه‌ها متعلق به کیست؟ گفتند: حسین بن علی علیه السلام. با اشتیاق به خیمه‌ی اختصاصی امام رفتم و عرض کردم: پدر و مادرم فدای تو باد، ای فرزند دختر پیامبر! چه انگیزه‌ای تو را به این بیابان بی‌آب و علف کشانده است؟

  • ۰ نظر
  • ۰۱ دی ۹۳ ، ۰۸:۴۹
  • ۱۵۲۴ نمایش

وقتی حضرت یوسف علیه‌السلام  پادشاه شد و در قصر خود نشسته بود، جوانی با لباس‌های کهنه، از پای قصر او عبور می‌کرد. جبرئیل آمد و عرض کرد: ای یوسف! این جوان را می‌شناسی! فرمود: نه، عرض کرد: این همان طفلی است که وقتی زلیخا پیراهنت را از پشت گرفت و پاره شد و عزیر مصر سر رسید، این طفل به عنوان شاهد از خانواده‌ی آن زن به سخن آمد و شهادت داد که اگر پیراهن او از پشت پاره شده باشد، آن زن دروغ می‌گوید و گرنه، او از راستگویان است. چون عزیز مصر دید پیراهن از پشت پاره شده است، از تو رفع اتهام کرد و گفت این حیله‌ی زنانه است. در واقع به خاطر شهادت همین جوان، طهارت تو ثابت و تهمت ناروا از تو دور شد.

  • ۰ نظر
  • ۰۱ دی ۹۳ ، ۰۸:۴۱
  • ۱۶۰۰ نمایش

کمیل بن زیاد از یاران خاص و از شیفتگان امام امیر مؤمنان علی (ع) بود.

او میگوید: روزی امیر مؤمنان دستم را گرفت و مرا به سوی قبرستان کوفه برد، واپس از آن که به صحرا رسید، آه اندوهبار و پر دردی کشید و فرمود:

یا کُمَیل‎ُ بْن‎َ زِیادٍ، اِن‎َّ هَذِه‎ِ الْقُلُوب‎َ اَوْعِیه‎ٌ فَخَیرُهَا اَوْعَاهَا فَاحْفَظ‎ْ عَنّی مَا اَقُول‎ُ لَک‎َ ...

ای کمیل بن زیاد، این دلها، ظرفهایی است که بهترین آنها ظرفی است که فراگیرتر باشد. بنابراین آنچه میگویم، آن را فرا گیر و به قلبت بسپار ...

ای کمیل! مردم بر سه گونهاند:

1ـ علمای ربّانی و نیکوکردار

2ـ دانش طلبانی که در راه تحصیل نجات هستند.

3ـ مگسان کوچک و ناتوان و بیارادهای که دنبال هر صدایی میروند و با هر بادی حرکت مینمایند.

این گروه از نور علم و دانش بهره نمیگیرند و به ستون محکمی پناهنده نشدهاند.

ای کمیل! علم بهتر از مال است؛ زیرا علم تو را حفظ میکند، ولی تو مال را حفظ‎ ‎مینمایی. مال با انفاق، کم میشود، ولی علم با نشر و انفاق، افزایش مییابد... .

منبع: داستان‌های نهج البلاغه نوشته محمدمحمدی اشتهاردی

  • ۱ نظر
  • ۳۰ آذر ۹۳ ، ۲۳:۳۹
  • ۱۴۹۶ نمایش

فرض کن حضرت مهدی (عج) به تو ظاهر گردد:

ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی؟

باطنت هست پسندیده‌ی صاحب نظری؟

خانه‌ات لایق او هست که مهمان گردد؟

لقمه‌ات در خور او هست که نزدش ببری؟

پول بی‌شبهه و سالم ز همه داراییت داری آنقدرکه یک هدیه برایش بخری؟

حاضری گوشی همراه تو را چک بکند؟ با چنین شرط که در حافظه دستی نبری؟

واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران؟

میتوان گفت تو را شیعه‌ی اثنی عشری؟

  • ۰ نظر
  • ۰۶ مهر ۹۲ ، ۱۸:۴۱
  • ۱۶۸۸ نمایش

دبیرستان نمونه دولتی سعدی دولت آباد